روایت پاسدار
فرمانده سپاه
تهران از
وقایع
خردادماه
پاسدار فرمانده
سپاه استان
تهران در "مراسم
جشنواره
شهدای فرهنگی
سپاه محمد
رسولالله
تهران" گفت
بسیجی ها شلیک
هوائی کردند
اما سه چهار نفر
به طریق مشکوکی
کشته شدند. خبرگزاری
حکومتی ایسنا
لاطائلات این
پاسدار را به
شرح زیر منتشر
کرده است:
نهضت
آزادی، جبهه
مشارکت،
سازمان
مجاهدین انقلاب
اسلامی، مجمع
روحانیون
مبارز و حزب
کارگزاران
اقدام به
بسترسازی
برای
اغتشاشات و
سازماندهی آن
میکردند.
افرادی
در کشور و پیش
از انتخابات
با بنیاد آمریکایی
سورس پیوند
برقرار کرده و
بهدنبال
براندازی
بودند.این
افراد چهار
لشکر سازماندهی
کرده بودند
که یکی از
آنها سازمان
رای با 300 هزار
عضو در تهران
و 150هزار نفر در
شهرستانها
بوده است که
در ایران
بستری فراهم
شود که در
انتخابات دهم
فضا را به نفع
خود تغییر
دهند.
این
افراد در
خیابانها
آمدند تا چهار
گام را برای
این کار
بردارند؛ اول
گفتند تقلب
بزرگی در راه
است و این
موضوع را از اول
اسفند 87 آغاز
کرده و تا
پایان رایگیری
ادامه دادند
.دومین گام
این افراد
تشکیل کمیته
صیانت از آرا
توسط محتشمیپور
بود.سومین
مرحله القای
دروغگو بودن
دولت به مردم
بود. و در
مرحله چهارم
این را به
جامعه تلقین
کردند که اگر
موسوی رای
آورد که هیچ؛
اگر رای نیاورد،
باید فریاد
بزنیم: «ابطال
انتخابات»، و
اگر ابطالی
صورت نگرفت به
کف خیابانها
آمده و آنها
را مجبور به
این کار
بکنیم.
روز
جمعه 23 خرداد
در فراخوانی 100
هزار نفر را
جمع کردند تا
وزارت کشور را
محاصره کنند
اما نیمهشب
گذشته بخشی از
آرا شمارش شد
و نیروهای امنیتی
متوجه این کار
اغتشاشگران
شدند و وزارت کشور
قرنطینه شد.
در صورتی که
فقط در این
وزارتخانه
تجمیع آرا
صورت میگرفت
و رایها در
فرمانداریهای
شهرهای مختلف
شمارش میشد.
چون
نتوانستند
این افراد به
وزارت کشور
نزدیک شوند
خیابانهای
اطراف را
تسخیر کردند و
درگیریهای
فیزیکی شروع
شد، به شکلی
که سطلهای
زباله را در
تهران آتش
زدند و در 11 شهر
دیگر کشور نیز
همین ماجرا
تکرار شد.
مثلا در
دانشگاه آزاد
کرج افرادی
وارد شده و
برگههای
امتحانی
دانشجویان را
پاره کردند،
شیشههای
دانشگاه را
شکستند و به
نیروهای
انتظامی حمله
کردند.
بعدازظهر
همان روز با
استاندار
تهران تماس گرفتم
و خواهان جلسه
فوقالعاده
برای جلوگیری
از حوادث
احتمالی آینده
در تهران شدم.
استاندار نیز
موافقت کرده و
مرکز کنترل
ترافیک را محل
برگزاری این
جلسه اعلام
کرد.
زمانی
که از کرج به
سمت تهران در
حال حرکت بودم
و وارد میدان
آزادی شدم،
آتش و دود
زیادی را در این
میدان مشاهده
کردم و هرچقدر
به سمت میدان انقلاب
نزدیکتر میشدم
افرادی سطلهای
زباله و موکتهای
محل نماز جمعه
را آتش زده
بودند که دودی
غلیظ فضای آن
محل را پر
کرده بود.
وقتی
که وارد مرکز
کنترل ترافیک
شدیم مانیتور
بزرگ مرکز محل
ورود کوی
دانشگاه را
نشان میداد.
من دیدم که
افرادی با
موتور نیروی
انتظامی در
حال ورود به
کوی هستند.
بعضیها نیز
از درون کوی
به سمت آنها
سنگ پرتاب میکنند.
بعضیها نیز
با لباس شخصی
در حال بالا
رفتن از میلههای
کوی دانشگاه و
ورود به آنجا
هستند که
البته بر روی
زبانهایشان
نیز کلمه «یا
زهرا» فریاد
زده میشد. در
همین حال
سنگفرش
خیابان کوی
دانشگاه پر از
تکههای آجر و
کلوخ، همچنین
شیشه فراوان
بود.
دیدم
یک کامیون حمل
زباله نیز آتش
زده شده است.
از سردار
زارعی پرسیدم
موتورسواران
نیروی انتظامی
چرا وارد کوی
دانشگاه میشوند؟
مگر در حادثه 18
تیر ندیدید چه
فتنهای بهپا
شد که سردار
زارعی به من
گفت: آقای
(فرهاد) رهبر(رییس
دانشگاه
تهران) از من
تقاضا کرده که
به کمک آنها
برویم. در
همان زمان نیز
خبر رسید به
ساختمان
سبحان حمله
شده و لباسشخصیها
نیز آن حادثه
عظیم را در
کوی دانشگاه
ایجاد کردند
که خون به دل
رهبر انقلاب
کرد و مقام
معظم رهبری
فرمان پیگیری
داد.
در
جشن پیروزی
انتخابات که
در میدان
ولیعصر با
حضور رییسجمهور
برگزار شده
بود، خبر
دادند که
افرادی از کوی
دانشگاه بالا
رفتهاند که
نه بسیجی
هستند نه
سپاهی. چون
سپاه و بسیج
سازمانیافته
است، فرمانده
دارد و کاملا
مشخص هستند.
در
روز 25 خرداد
مردم را
دوباره به کف
خیابانها
آوردند و از
میدان فردوسی
تا انقلاب و
آزادی جمع
کردند. موسوی
نیز در میدان
انقلاب برای آنها
کمی صحبت کرد
و جمعیت
دوباره به سمت
خیابان و
میدان آزادی
به راه افتاد.
در
آن لحظه هنوز
نظام تصمیم به
برخورد با
آنها نگرفته
بود اما این
افراد
سراسیمه قصد
تخریب اموال
عمومی را
داشتند و حتی
به مراکز
نظامی نیز
حمله کردند؛
مانند ناحیه
مقداد که با
سنگ به این
ناحیه حمله
شد. دقایقی
بعد نیز خبر
رسید که به
بسیج کارگری
شهر تهران
بزرگ نیز حمله
شده اما آنها
دفاع کردند.
ماجرای
حمله
اغتشاشگران
به حوزه 113 در
نزدیکی خیابان
آزادی
اینگونه بود:
این حوزه در
کوچهای
دونبش قرار
دارد که
معمولا محل
نگهداری اسلحه
گردان
عاشورای همان
منطقه است و 25
نفر برای حمله
به این حوزه
سازماندهی
شدند. در این
حوزه سه سرباز
وجود داشتند
که از اغتشاشگران
درخواست میکردند
تا به این
حوزه حمله
نکنند چون
باعث ایجاد
مشکل برای
سربازانی که
فرزندان من و
شما هستند میشد
و امکان اضافه
خدمت برای
آنها را داشت.
افراد داخل
این حوزه
تویوتایی در
حیاط پارک
کرده بودند که
آن را پشت در
ورودی این
ساختمان قرار
دادند تا از
حمله
اغتشاشگران
جلوگیری کنند
و از نیروی انتظامی
نیز خواستار
کمک شدند.
دقایقی بعد خبر
میرسد که
خودرو با
کوکتول
مولوتوف به
آتش کشیده شده
و در همان
منطقه و
نزدیکی میدان
آزادی خودورویی
نیز
تیراندازیکنان
که مشکوک به
نظر میرسد
مردم را به
رگبار بست.
اغتشاشگران
به حوزه حمله
می کنند و
تابلوی آنجا
که نماد مکانی
است که در
آنجا خدمت میکنند
را به آتش میکشند،
از دیوار بالا
آمده و وارد
حوزه میشوند
اما نیروها به
آنها تذکر میدهند
که این مکان
محل نگهداری
سلاح میباشد
و در صورت
ورود شما، ما
مجاز به
برخورد هستیم.
اما آنها گوش
نمیدهند و به
آنجا حمله می
کنند.
فردی
که نیز از تیر
چراغ برق در
حال بالا رفتن
بود و شال
سبزی بر گردن
داشت از پشت
براساس مدارک
و تصاویر
دوربینهای
خود
اغتشاشگران
مورد هدف قرار
میگیرد. پس
از این ناحیه
نیز هیچ گلولهای
به سمت آنها
شلیک نشده است
اما
تیراندازی هوایی
برای ترساندن
افراد حملهکننده
به حوزه صورت
میگیرد و
متاسفانه به
طریق بسیار
مشکوکی سه تا
چهار نفر در
این ماجرا
کشته میشوند.
تا
پاسی از شب در
تهران درگیری
بود و فردای
آن روز بنا به
دستور
ماهوارهها و
عقبه فتنه این
افراد برچسب
به دهان زده اقدام
به راهپیمایی
کردند. بعد از
آن روز نیز راهپیمایی
سکوت برگزار
شد. فردای آن
روز نیز لباس
مشکی پوشیدند
و به خیابانها
آمدند اما در
تمامی این اغتشاشات
حمله به بانکها،
ادارات و
اماکن دولتی و
مغازهها
صورت میگیرد.
مقام
معظم رهبری
درنمازجمعه
به
اغتشاشگران فرصتی
داد تا مسائل
خود را از
طریق قانونی
حل کنند و به
آنها اخطار
کرد که کاری
نکنند تا عقبه
فتنه آنها را
به مردم معرفی
کرده و رسوا
کنند اما
امیدوار
بودیم که اگر
اشتباهی از
آنها اگر رخ
داده بود،
دیگر تکرار
نشود.
در
روز شنبه 30
خرداد از ساعت
سه بعدازظهر
از پیادهروهای
شمال به سمت
جنوب خیابان
ولیعصر تا میدان
فردوسی حدود 15
تا 20 هزار نفر
از افرادی که
سازماندهی
شده بودند و
معلوم بود که
به قصد و نیت درگیری
به خیابانها
آمدهاند،
اغتشاشات را
آغاز کردند.
من نیز از
مسیری عبور میکردم
و دیدم که کف
خیابانها
مملو از
نیروهای خودی
بود و اجازه
تجمع به کسی
داده نمیشد
اما آنها در
ایستگاههای
مترو و عرض
خیابانها
ایستاده
بودند. حتی
دختر خانمی با
مشت محکم به
سینه یک سرباز
کوبید که آن
نیز جواب وی
را داد. در آن روز
فجیعترین
حادثه در
تهران به وقوع
پیوست.
به
بانکها حمله
شد، ایستگاههای
مترو و
ساختمانهای
دولتی، 6700 سطل
زباله در آن
روز آتش زده
شد و بیش از 180
نقطه تهران
درگیری بود.
در آن روز نیز
از طرف
نیروهای
انتظامی و
بسیج شلیکی
صورت نگرفت
اما
تیراندازیهای
مشکوکی 12 تا 13
کشته بر روی
دست نظام باقی
گذاشت.
این
اغتشاشگران
تمام استعداد
و توان خود را
در روز 13 آبان
به خیابانها
کشاندند و
برای این کار 170
نقطه در تهران
را برای
اغتشاشات پیشبینی
کردند و تخمین
زده میشود 2 تا
چهار هزار نفر
از اراذل به
خیابانها
آمده بودند.
آقای
کروبی، چرا
اینقدر این
ماجرا را کش
میدهید و
اقدامی میکنید
تا دشمن شاد
شود؟ اگر
گذشته شما این
بوده است که
بر روی شکم
شما آثار
شکنجه دوران
ستمشاهی دیده
میشود، چرا
آن را حفظ نمیکنید؟
مگر امروز
همان کسی که
نایب امام
زمان بوده است
و به همراه
امام رحمتالله
نیز بوده،
رهبری ما را
برعهده
ندارد؟ چرا با
وی می جنگید؟
در
روز 13 آبان همه
شعار مرگ بر
آمریکا و
اسرائیل میدادند
اما بعضیها
آمدند و مرگ
بر روسیه و
چین گفتند. ما
نیز مشکلی با
این شعار
نداریم؛ بر
آنها هم مرگ
باد، اما
دارید راه را
عوض میکنید.